آیا با بیماری روبرو شده اید که تا حد مرگ مضطرب باشد؟
شرح حال:
بانویی 26 ساله به وسیله همسرش به اورژانس بیمارستان عمومی ارجاع شده است. بیمار که نیم ساعتی از شروع ناراحتی اش گذشته است هنوز به وضوح مضطرب است، می گوید که حالش نسبت به شروع حمله خیلی بهتر شده است. بیاد می اورد که نیم ساعت قبل وقتی فریاد زد و شوهرش را به کمک طلبید، احساس می کرد که واقعا دارد آخرین نفس هایش رامی کشد و لحظه ای بعد خواهد مرد. احساس می کرد کنترلش را از دست می دهد و دارد دیوانه می شود. او به پزشک اورژانس توضیح می دهد که«قلبم به شدت می تپید، احساس تنگی نفس شدیدی داشتم، واقعا داشتم خفه می شدم. یک احساس عجیبی در گلویم داشتم و انگار گلویم را گرفته بودند. دست و پایم گزگز می کرد. یک حالت گیجی بهم دست داده بود، یک لحظه حتی احساس کردم که خودم نیستم، بعد احساس کردم چیزی در شکمم وول می خورد و بدنم گرم شد و در این وضعیت کشنده احساس کردم باید مثانه ام را هرچه زودتر تخلیه کنم. اما حال حرکت کردن نداشتم. ناگهان با تمام قدرتی که داشتم فریاد زدم و همسرم را به کمک طلبیدم». در پاسخ سوال دکتر می گوید که تا کنون چندبار دچار این حالت شده است که هر بار احساس کرده دارد می میرد، اما نیم تا یک ساعت بعد حمله به تدریج فروکش کرده است و او که مرگ را مقابل چشمانش می دید، بهبود یافته است. اما همواره این ترس و دلهره را دارد که باز هم دچار آن حمله لعنتی شود و اینبار جان بدر نبرد. “
اختلال هراس عبارت است از، دوره ای تکرار شونده و غیرمنتظره حملات اضطراب شدید، که با حداقل 4 تا از علائم زیر مشخص می شود:
- تپش
- تعریق
- لرزش
- احساس تنگی نفس
- درد یا ناراحتی سینه
- احساس خفگی
- ترس یا ناراحتی شکمی
- احساس گیجی، ضعف یا سبکی سر
- احساس مسخ واقعیت یا مسخ شخصیت (احساس غیرواقعی بودن محیط یا خود)
- احساس از دست دادن کنترل یا دیوانه شدن
- ترس از مرگ
- احساس گرما یا سرما
- احساس کرختی یا مور مور شدن
- بیمار پس از حمله هراس نگران بروز حملات بعدی است (اضطراب انتظار)
- در مورد حمله یا نتایج آن نگران است (ترس از وقوع حمله قلبی- ترس از جنون).
- توجه داشته باشید که «حمله هراس» را باید از «اختلال هراس» با این توضیحات تفکیک کرد.
نخست اینکه هر عاملی که موجب ترس بسیار شدید در انسان شود ( 4تا از علائم سیزده گانه فوق) می تواند حمله هراس توصیف شود. مثلا یک حمله قلبی یا مورد حمله قرار گرفتن بوسیله یک حیوان درنده ممکن است ترسی در ابعاد حمله هراس ایجاد کند، اما این بیماری یا اختلال هراس نیست. در اختلال هراس عامل خارجی یا یک بیماری طبی یا مصرف ماده محرک عامل ایجاد حمله نیست. حمله غیر منتظره بوده و ظاهرا علتی برای وقوع آن نمی توان یافت.
دوم اینکه، در اختلال هراس، این حملات چند وقت یکبار، تکرار می شود و علت آن یک بیماری روانی دیگر، مثلا ترس مرضی (فوبی- وسواس و…) نمی باشد. نکته سوم اینکه به فردی میتوان گفت مبتلا به اختلال هراس است که علل طبی نظیر بیماری قلبی ریوی، غددی و مسمومیت، از طرف پزشک بررسی و رد شده باشند. اختلال هراس، اختلالی شلیع است. طبق جدیدترین آمارها میزان شیوع تمام عمر ان 1% تا 4% ذکر شده است و در زنان دو برابر بیشتر از مردان دیده می شود. همچنین طلاق و جدائی را در پیدایش آن موثر دانسته اند و در کودکان و نوجوانان نیز دیده می شود.
حملات هراس معمولا چند دقیقه تا یک ساعت طول می کشد و بعد به تدریج فروکش کرده ازبین می رود. بیمار در فواصل حملات، کاملا سالم است. حملات گاه ممکن است چندماه یکبار دیده شود و در بعضی از بیماران هر روز یا روزی چند بار. همه ی علائم در تمام بیماران دیده نمی شود، بلکه هر بیماری تعدادی از علائم ( حداقل 4تا علامت) را تجربه می کند.
درمان:
بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال هراس به اورژانس ها، متخصصین قلب و پزشکان عمومی مراجعه می کنند. در نتیجه بسیاری از آنها، درمان صحیح و کامل دریافت نمی کنند. به آنها گفته می شود، که شما هیچ نوع بیماری قلبی و با کلا بیماری جسمی ندارید، ناراحتی شما مربوط به اعصاب است. البته یک داروی آرامبخش هم تجویز می شود اما بیماری ادامه می یابد. بیمار که مرگ را در حین حمله جلو چشمان خود می بیند، به این فکر می افتد که حتما بیماری اش تشخیص داده نشده است. اینکه به بیمار گفته شود بیماری جسمی ندارد لازم است اما کافی نسیت. این که بیماری مربوط به اعصاب است به معنی نیست که بیمار می تواند بدون دریافت درمان کامل روان شناس یا روان پزشک و مثلا با تلقین و مسافرت خود به خود بهبود یابد.
اختلال هراس کاملا درمان پذیر است. اما شرط بهبودی، دریافت درمان کامل روان پزشکی، توضیح بیماری به بیمار و ادامه درمان حداقل به مدت یک سال پس از بهبودی کامل است. درمان اختلال هراس، دارو درمانی است. درمان در عرض 4 تا 6 هفته به بهبودی کامل منجر می شود و همچنان که گفته شد پس از بهبودی باید یکسال ادامه یابد. نقش روان درمانی در حد درمان کمکی و فرعی در کنار درمان اصلی است.
بدون دیدگاه