قبل از این که پیامد ها و دستاوردهای رشته علوم اعصاب شناختی را مطرح کنیم. بهتر است بدانیم این رشته چیست. این رشته گویای دیدگاه جدیدی است که در آن به جای بررسی صرف رفتار و اختلالات آن توسط روانشناسی یا بیماری های بیولوژیک مغز توسط روانپزشکی. سعی دارد بین رفتار، روان و مغز (از منظر ساختاری و زیستی شیمایی) ارتباط برقرار کند. امروزه این رشته می تواند با ابزار هایی که دارد به واسطه سیگنال مغزی و تصویر برداری مغناطیسی همزمان که فرد تکالیفی انجام می دهد، یا به چیزی فکر می کند، یا حرکاتی را که درخواست شده انجام می دهد ، به کنش و واکنش مغز زنده و در حال فعالیت پی برد که تا پیش از این اختراعات تکنولوژیک ممکن نبود.
به طور مثال امروزه ما می دانیم قسمت پیش پیشانی مغز ما مسئول خیلی از رفتار های یا شکل دهی شخصیت ماست. می دانیم بدون این قسمت یا پس از ضایعه ای مانند سکته مغزی یا تصادف دیگر قادر به کنترل پرخاشگری، تصمیم گیری برای آینده و حل مسائل پیچیده مسئولیت پذیری اجتماعی نخواهیم بود.
از طرفی غیر از تعاملات ساختاری، مغز دارای پیچیدگی های میکروسکوپیک نیز هست. وجود ملکول های ریز پیچیده مانند دوپامین ، سروتونین، آدرنالین، گلوتامات، استیل کولین با اثر بر روی گیرنده های سلولی بر روی فعالیت های مختلف شناختی تفکری و رفتاری ما اثر دارند. مثلا کمبود دوپامین موجود در ناحیه پیش پیشانی مغز(قدام سر) موجب اختلال بیش فعالی می شود یا در زندگی روزمره هنگامی که مکررا از مسله ای سرخورده می شویم یا هنگامی که کار و مسئولیت مان را درست انجام می دهیم اما پاسخ درخور و پاداش نمی گیریم این سیستم دچار ضعف می شود و دچار نا امیدی و سرخوردگی می شویم، که با پاداش یا تشویق مناسب می توان به تحریک سیستم دوپامینی و فعالیت پر نشاط قسمت پیش پیشانی مغز کمک کرد. البته انگیزه های درونی قوی علی الرغم صدمات و بی مهری های محیطی می تواند خود تقویت کننده دوپامین باشد و این سیستم تربیت پذیراست تا پاداش درونی را خود تامین کند و وابسته به پاداش و تشویق بیرونی نباشد که البته به این موضوع در مجال دیگری باید بیشتر پرداخت.
امروزه دستاوردهای علوم اعصاب در مورد ارتباط تغذیه با نوروترانسمیترها و ساختار مغز بدست آمده است. و به قدرت در جهت توانبخشی استفاده می شود مثلا می دانیم چای سبز برای تقویت گلوتامات که نوروترانسمیتر مسئول حافظه است نقش دارد. یا می دانیم که برای تقویت نوروترانسمیتور سروتونین که کاهش آن در افسردگی دیده می شود چه توصیه هایی بنماییم که می توان در مباحثی جدا بدان ها پرداخت.
جالب آن است که می توان با ابزرهایی مانند PET همزمان که فرد مشغول فعالیت است غیر از بررسی نسبی آناتومیک مغز به میزان و نوسانات نوروترانسمیتر ها مانند دوپامین و سروتونین نیز اشراف داشت و تجزیه و تحلیل مناسب تری از مغز فرد زنده و حتی غیر بیمار هنگام فعالیت فکری و شناختی دسترسی داشت.
در این راستا از آنجایی که مغز ترکیبی زیستی شیمیایی ، الکتریکی و مغناطیسی است ابداعات و اختراعات ابزارهای پیچیده علاوه بر دارو امروزه نگاه ما را به توانمند سازی و توانبخشی مغز تغییر داده است. باید اشاره کنم چند سالی است علوم اعصاب (به کمک ابزار های پیچیده) به این نتیجه رسیده است که برعکس باور پیشین تحقیقات مغز حتی در سنین بالا و فراتر در بیماری مانند دمانس یا زوال عقلی قدرت انعطاف پذیری دارد. که به آن پدیده نوروپلاستیسیتی گویند. یعنی آن که درست است که مثلا در سکته قلبی یا صدمات مغزی یا تومور های سلول های مغزی از بین می روند اما سلول های سالم با توانایی نوروپلاستیسیتی می توانند قسمتی از مسئولیت ناحیه ضایعه دیده را بر عهده بگیرند. شاید اعجاب انگیز و در نظر اول غیر قابل باور باشد اما حقیقت دارد و پژوهش های مکرر دقیق این مسله را نشان داده اند. مثلا اگر فردی در تصادفی کاملا ناحیه بینایی خود را به واسطه نا بینایی از دست بدهد ولی سلول های مغزی وی سالم باشند تصویر برداری اف ام ار ای نشان می دهد ناحیه پس سری در طولانی مدت به کمک قشر حرکت دست و لامسه می آید و سلول هایی که نقش بینای را سال ها به عهد داشتند حال با تمرین های لمسی و حرکتی دقیقی که توانبخش به او می دهد می تواند با سرعت مناسبی قبل از ناکارآمد شدن ناحیه بینایی پیشین و تنبل شدن این سلول ها آن را به کمک سلول های لمسی حرکتی دست فراخواند.
حال در نظر داشته باشید دستگاه هایی ( در مورد این ابزارها و توانمندی آنها و به طور کل چگونگی توانبخشی رفتاری- ابزاری مغز صحبت خواهیم کرد) مانند TMS یا تحریک مغناطیسی فرا مغزی ، TDCS تحریک الکتریکی مستقیم مغزی ،نوروفید بک، یا بیوفیدبک و همچنین جلسات رفتاری شناختی مبتنی بر دستاوردهای جدید علوم اعصاب امید های زیادی را برای برگرداندن یا بهبود نسبی بیماران آسیب مغزی، دمانس ، روانپزشکی (مانند بیش فعالی و اسکیزوفرنی ، اعتیاد و…)،ام اس، و کلیه بیماران نورولوژیک و رانپزشکی از کودکی تا بزرگسالی فراهم آورد. از طرفی می دانیم بیماری های مزمن متابولیک و بدنی مانند فشار خون نارسایی قلبی در طولانی مدت موجب آسیب های مغزی می شوند ولی امروزه تحقیقات می گوید دیگر جمله ” متاسفانه این ها عوارض حاشیه ای بیماری شماست ناکارامد است” و خلاصه در یک جمله نوروپلاستیسیتی به ما نشان داده است در هیچ سن زمان و مکان و ضایعه خاصی از مغز نا امید نشویم و هر روز منتظر پیامد ها و دستاوردهای جدید علوم اعصاب و شناخت باشیم.
دکتر آناهیتا خرمی بنارکی دکترای علوم اعصاب شناختی
بدون دیدگاه